گفت تو هم مثه پگاه دختر خوبی هستی.اونم مثه تو رازدار بود و سرشم تو کار خودش بود.

چندمین باره که اینو میگه.

اینکه یه نفر بهم بگه آدمِ رازداری هستم حسِ خوبی بهم میده. ینی اینکه من بهت اعتماد دارم! 

به نظر من کسی که کمتر حرف می زنه احتمال راز نگه نداشتنش خیلی خیلی کمتره.خوب این برای یه آدم کم حرف کار سختی نیست! و اینکه به نظر من رازداری و حراف بودن نسبت عکس دارن (البته حتما حتما این نظریه استثناهاییم داره)!!

اعتماد واقعا واژه ایه که درصد زیادی از ذهنمو همیشه مشغول کرده و می کنهیا رازداری در کل.

من فکر می کنم اگه آدما که اصولن حراف هستن حرف واسه زدن کم بیارن مجبور میشن از منابع دیگه استفاده کنن واسه ادامه دادن و حرف زدن و حرف زدن و حرف زدن.

بعضی ماها شروع می کنیم به حرف زدن. چونمون گرم میشه و یهو به خودمون میایم میبینیم داریم هر چی اطلاعات از آدمای اطرافمون چه دیداری چه شنیداری، به زبون میاریمو همین میشه که پای کار بیهوده و مزخرفی به نام غیبت کردن تو حرفامون باز میشه.اونوقت از هر کس و نا کسی حرف می زنیم غیر خودمون.بعد از این هم وارد مرحله ی نظر دادن تو زندگی و کار و بار همون افرادی می شیم که اطلاعاتش رو ریختیم رو دایره و با کماااال پررویی وارد مرحله تعیین تکلیف و قضاوت برای همون افراد هم میشیم بدون اینکه اون فرد یا افراد حتی روحشونم از این چیزا خبردار شه!


بحث بعده نیمه شب من پر حرفی و کم حرفی نیست. بحث من سر اعتماد کردن و نکردنه. 

اینکه اعتماد به کسی یا صفره یا صد. هیچ عددی بین این دو داشتن و یا نداشتن اعتماد رو نشون نمیده.ینی من یا اعتماد ندارم یا کاملن اعتماد دارم.

ولی تازگیا به این نتیجه هم رسیدم اینکه میشه به یک نفر تو یه سری موضوعات اعتماد کرد و تو یه سری دیگه اعتماد نکرد! ولی قانون صفر و صد پابرجاست همچنان.

یه سری قوانین نانوشته هم هستش که بشه درجا کسیو از لیست اعتماد کلی در بیاری.

اینکه اگه رفیق یا همکار یا هر آشنای مزخرف دیگه ای اومد راز کسیو بهم گفت و حتی تاکید کرد که داره فقط به من میگه، این آدم رو کاملن کاملنننن از لیست آدمایی که میشه بهشون  اعتماد کرد خط بزنم درجا.


و نظریه ی مزخرف دیگه ایم دارم اینکه آدمی که واژه زیاد بلده.درصد تملق گویی و چاپلوسیش  بالا میره. اینا هم که بره بالا صداقت میاد پایین.صداقت بیاد پایین اعتمادم میاد پایین. اونوقت اون اندک آدمای خوب هم ماها با این کارای مزخرفمون بد می کنیم.

پسسسسس

لطفا عوض ورود به زندگی دیگران و فضولی کردن.و کلی کارای مزخرف دیگه!!! سعی کنید کتاب بخونید.تو نت بچرخید.اطلاعات عمومیتون رو ببرید بالا.ورزش کنید.تمرکز کنید روی کارهاتون که با دقت و سرعت انجامشون بدین.موزیک گوش کنید.رویا پردازی کنید برای خودتون.اگرم مثه من بد هستید در کنارشم خیلی تنبل هستید و حوصله ی انجام هیشکدوم از اون کارای مفیدی که لیست کردم رو نداشتید، برید بخوابید.خواب آخرین راه حله ولی ساده ترینه! تو رو خدا بخوابید یه ملت از شرتون خلاص شن! ولی برای شما نباید ساده ترین باشه! خدایی با این همه غیبت و فضولی و دخالت و کارهایی از این دست که انجام میدید!! ینی می تونید خواب راحتی هم داشته باشید؟؟!!! نگید که راحت میخوابید!!!!!


+خیلی خیلی می ترسم شبیه این آدما شم.بعضی وقتا حس کردم دارم ناخواسته کشیده میشم.به نظرم مثه یه سیاه چاله س که اگه واردش بشی دیگه هیچ برگشتی نداره.چون میشه یه عادت که اونوقت سخت، خیلیییی سخت از سر هر کسی میفته!

+خدایا ما را همچنان دور نگه دار از این خصایص! اگرم داریم میگیریم ، از ما بِسِتانشان!

+میگم حالا نمیشه انقد شبیهشم منم مثه اون کانادا باشم هان ؟! راه نداره؟! D:

+دارم خفه میشم از بس عطسه زدم.هشتگ آلرژی!

+و در آخر یک منِ پر حرفِ درون خیلی قشنگ تره تا یک منِ پر حرفِ برونِ غیبت کن، فضولی کن، دخالت کن!

+یک ساعت بعد نوشت: !آلرژی ای که باعث پر حرفیه شبانه بشه هم داریم؟!! . آلرژی رفع شد میرویم که بخوابیم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

John sfghfdgf Marshall Julie خرید زعفران | خرید زرشک | خرید خشکبار بيداري پرشين طرح : خريد هاست، خريد سرور مجازي و سرور اختصاصي